با توجه به ماده ۱۶ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، برای رسیدگی به پرونده در دیوان، تقدیم شکایت به دیوان الزامی است. برای این منظور، باید با استفاده از مواد ۱۸، ۲۰، ۲۱، ۲۲ و ۲۳ این قانون، دادخواستی تهیه شود که باید شامل موارد زیر باشد:
محتویات دادخواست:
ماده ۱۸ قانون دیوان مقرر می دارد دادخواست باید حاوی نکات ذیل باشد:
الف) مشخصات شاکی
- نام و نام خانوادگی، نام پدر، تاریخ تولد، کدملی، شغل، شماره ثنا، تابعیت واقامتگاه برای اشخاص حقیقی.(اعم از اصیل وکیل و یا قائم مقام ذی سمت
تبصره: در صورت فوت مالک یا ذی نفع، وراث با ارائه گواهی انحصار وراثت می توانند در دیوان اقامه دعوی نمایند.
- نام، نام مؤسسه یا شرکت ، شماره ثبت، اقامتگاه اصلی و شماره تلفن تماس برای اشخاص حقوقی ضروری است
ب) مشخصات طرف شکایت
- نام و نام خانوادگی، سمت و نشانی دقیق محل کار مأمور دولت در صورت امکان
- نام کامل دستگاه های موضوع ماده ۱۰ این قانون به نحوی که ابلاغ اوراق دادرسی به سهولت ممکن باشد.
پ ) موارد زیر باید در مشخصات کامل وکیل، قائم مقام، ولی، قیم و نماینده قانونی ذکر شوند:
- نام و نام خانوادگی
- شماره پروانه وکالت
- شماره تماس
- نشانی محل کار
- در صورتی که وکیل نماینده حقوقی است، باید شماره ثبت و نام شرکت یا سازمان را هم درج کند.
- در صورت قرار گرفتن وکالت در اختیار قائم مقام، ولی، قیم و نماینده قانونی، باید نیز مشخصات کامل آنها ذکر شود.
- همچنین، باید سند مثبت سمت مورد نظر نیز ضمیمه داده شود. به عنوان مثال، در صورتی که وکالت توسط یک شخص حقیقی انجام شده است، باید مدارک شناسایی او نظیر کارت ملی، شناسنامه و ... ضمیمه شود. در صورتی که وکالت توسط یک شخص حقوقی صورت گرفته است، باید مدارکی نظیر کپی از شناسنامه شرکت، کارت ملی نماینده شرکت و ... ضمیمه شود.
ت) موضوع شکایت وخواسته
موضوع شکایت و خواسته می بایست صریح و منجز باشد. از طرح خواسته های متعدد در ضمن یک دادخواست که با یکدیگر ارتباط ندارند خودداری شود.
مرجع تقدیم دادخواست:
ماده ۲ قانون تشکیلات و آیین دارسی دیوان عدالت اداری بیان میکند که دیوان عدالت اداری در تهران مستقر است. به منظور تسهیل در ارائه دادخواست، قانونگذار در ماده ۲۳ این قانون پنج روش را برای ارسال دادخواست تعیین کرده است. این پنج روش به دو دسته تقسیم میشوند:
- دسته اول شامل سه روش ارسال دادخواست است که شاکی میتواند از آنها استفاده کند. این روشها شامل ارسال دادخواست به وسیله پست سفارشی یا پست الکترونیکی دیوان یا ثبت در پایگاه الکترونیکی میباشند.
- دسته دوم شامل دو روش تسلیم دادخواست به دبیرخانه دیوان یا دفاتر اداری آن مستقر در دادگستریهای مراکز استانها است.
ذکر چهار نکته در این خصوص شایان توجه است :
- این مفاد بیان میکند که شاکی در اختیار داشتن یکی از طرق مورد نظر برای ارسال درخواست خود آزاد است.
- رفع هر نقص و یا تکمیل هر درخواست، با استفاده از روشهای مذکور، قابل انجام است.
- با توجه به تاریخ تقدیم دادخواست، تاریخ ثبت دادخواست در دبیرخانه دیوان و یا پایگاه الکترونیکی و یا ارسال از طریق پست الکترونیکی یا دفاتر اداری دیوان مشخص میشود.
- دبیرخانه دیوان و یا دفاتر اداری آن در مراکز استانها موظف به ثبت و رسیدگی به دادخواستهای وارد شده هستند و پس از ثبت، رسیدی حاوی شماره و تاریخ ثبت نام شاکی و متهم را به شاکی یا تقدیم کننده دادخواست تحویل میدهند.
مهلت تقدیم داد خواست:
مهلت تقدیم دادخواست در اعتراض به آرا و تصمیمات قطعی مراجع اداری برای اشخاص داخل کشور سه ماه و برای افراد مقیم خارج کشور ۶ ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا تصمیم قطعی مرجع مربوط مطابق قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی است.
نحوه رسیدگی در دیوان:
با توجه به مواد ۲۸، ۲۶، ۲۹ و ۳۰ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، پس از دریافت دادخواست و ارجاع آن به یکی از شعب دیوان، دادخواست به دو حالت کامل یا ناقص تقسیم میشود. در صورتی که دادخواست ناقص باشد، مدیر دفتر نواقص، به شاکی با ارسال یک اخطاریه، درخواست میکند تا در مدت ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ اخطاریه، نواقص را برطرف کند. اگر شاکی در مهلت مقرر نواقص را برطرف نکند، دادخواست به صورت رد شده اعلام میشود، در غیر این صورت دادخواست به جریان میافتد و پرونده به مرحله بعدی ادامه مییابد.
در صورتی که دادخواست کامل باشد یا پس از تکمیل گردد و با تأیید این موضوع توسط قاضی شعبه دیوان، دستور ارسال یک نسخه از دادخواست و ضمائم آن به طرف شاکی صادر میشود تا پس از ابلاغ دادخواست و ضمائم آن به طرف شاکی، در جریان رسیدگی قرار گیرد. طرف شاکی موظف است ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ، نسبت به ارسال پاسخ اقدام کند. البته عدم وصول پاسخ، مانع رسیدگی به دادخواست نمیشود.
لازم به ذکر است که رسیدگی به دادخواستها توسط دیوان عدالت اداری غیر حضوری انجام میشود. در این رابطه، ماده ۴۳ همان قانون میگوید: شعبه دیوان میتواند هر یک از طرفین را برای ارائه توضیحات، دعوت به عمل آورد.
دیوان قضائیه در رسیدگی به پروندهها، به صورت شکلی عمل میکند، به این معنا که شعبه رسیدگی کننده به ماهیت پرونده دخیل نمیشود. به این نکته توجه شود که نظریه مشورتی شماره 7/3499 مورخ 1373/07/04 اداره حقوقی قوه قضائیه، این دیدگاه را تأیید میکند که «رسیدگی شکلی» منحصراً به این معناست که مورد ورود پرونده به دیوان، مهم نیست و تنها در صورت نقض قوانین و مقررات و یا مخالفت با آنها، دیوان میتواند در این بخش از رسیدگی شکلی اقدام کند. این نکته در رأی شماره 252 مورخ 1380/08/13 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری نیز تأیید شده است که در آن آمده است «حکم مقرر در بند 2 ماده 11 قانون دیوان عدالت اداری، مفید صلاحیت دیوان در رسیدگی به آراء قطعی مطلق مراجع اختصاصی اداری از حیث نقض قوانین و مقررات و یا مخالفت با آنهاست».
پیشنهاد می کنیم، مقاله مروری بر تعاریف و اصطلاحات مالیاتی را مطالعه کنید
رسیدگی در شعب تجدیدنظر دیوان
رسیدگی در شعب تجدید نظر دیوان عدالت اداری به چه صورت است؟
ماده ۶۵- کلیه آراء شعب بدوی دیوان به درخواست یکی از طرفین یا وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی آنها، قابل تجدیدنظرخواهی در شعب تجدیدنظر است. مهلت تجدیدنظرخواهی برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از ایران دو ماه از تاریخ ابلاغ است.
ماده ۶۶- تجدیدنظرخواهی با تقدیم دادخواست به دفتر شعبه صادرکننده رأي یا دبیرخانه یا دفاتر اداری دیوان انجام می گیرد. دادخواست تجدیدنظر توسط رئیس دیوان به یکی از شعب تجدیدنظر ارجاع می شود.
ماده ۶۷- دادخواست تجدیدنظر باید روی برگه های مخصوص نوشته شود و حاوی نکات زیر باشد:
الف)مشخصات و اقامتگاه تجدیدنظرخواه؛
ب)شماره و تاریخ رأی تجدیدنظرخواسته؛
پ)شعبه صادر کننده رأی تجدیدنظرخواسته؛
ت)تاریخ ابلاغ رأی تجدیدنظرخواسته؛
ث)دلايل و جهات تجدیدنظرخواهی .
تبصره- رعایت مقررات مواد (۲۰) تا (۲۳) این قانون در تقدیم دادخواست تجدیدنظر، ضروری است.
وضعیت اجرائی رأی مالیاتی موضوع شکایت:
با توجه به اینکه آرای قطعی هیأتهای حل اختلاف مالیاتی لازم الاجرا هستند، شکایت از اجرای آنها جلوگیری نمیکند. البته، در صورتی که مؤدی در طرح شکایت خود یا پس از آن مدعی شود که اجرای رأی قطعی هیأت، خسارتی را برای وی به همراه دارد که جبران آن غیر ممکن یا متعسر است، میتواند درخواست دستور موقت از دادگاه بدهد. این درخواست هزینه دادرسی ندارد.
در صورتی که شعبه رسیدگی کننده به دلیل وجود ضرورت و فوریت، لازم بداند، میتواند دستور توقف اجرای رأی مورد شکایت را صادر کند. این عمل، با بهرهگیری از مواد ۳۴ و ۳۵ همان قانون، انجام میگیرد.
بنابراین، در صورت صدور دستور موقت، عملیات اجرائی نسبت به رأی هیأت حل اختلاف مالیاتی متوقف خواهد شد و در غیر این صورت، عملیات اجرائی ادامه خواهد داشت.
پیشنهاد می کنیم، مقاله تشکیل پرونده مالیاتی را مطالعه کنید