مفهوم ارزش برای سرمایهگذاران از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدیهی است هدف گروههای مختلف سرمایهگذار همواره حداکثر کردن ارزش است و مدیران بهعنوان نمایندگان سرمایهگذاران که به امور سیاستگذاری و عملیاتی شرکتها مشغول هستند، موظفاند ثروت سرمایهگذاران را به حداکثر برسانند، بااینحال ارزش مفهومی انتزاعی دارد و محاسبه آن از عینیت بالایی برخوردار نیست. به همین جهت روشهای مختلف ارزشیابی در حال توسعه است و محققین پیوسته در تلاشاند تا روشهای کاملتر و دقیقتری را برای این منظور ابداع و پیشنهاد نمایند. انواع مختلفی از ارزش اعم از ارزش منصفانه، دفتری، اسقاط، جایگزینی، اقتصادی و … وجود دارد که در این مطلب به ارزش ذاتی سهام خواهیم پرداخت.
ارزش ذاتی سهام
منظور از ارزش ذاتی یک سهم، پیشبینی قیمتی است که سهم در آینده نزدیک به دست میآورد. در نظر داشته باشید که ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی هر واحد از آن کاملاً متفاوت بوده و ارزش و اعتباری است که پیشبینی میشود سهم در آینده، این ارزش و قیمت را در بازار بدست آورد.
در واقع در چنین شرایطی اگر ارزش ذاتی یک سهم بالا باشد، یعنی اگر پیشبینی شود که در آینده نزدیک، قیمت سهم در بازار بیشتر از قیمت فعلی آن خواهد شد، سرمایهگذاران برای خرید آن اقدام میکنند، چراکه میدانند در شرایط فعلی با خرید ارزان آن خواهند توانست در صورت ارزشمند شدن سهم، از فروش به موقع آن سود مناسبی کسب کنند.
ارزش بازاری در مقایسه با ارزش ذاتی سهام
ارزش ذاتی سهام لزوماً مساوی با ارزش بازار نیست و به همین دلیل سرمایهگذاران بنیادی با استفاده از تفاوت در قیمت ذاتی و قیمت بازار اقدام به خرید یا فروش دارایی یا سهام مینمایند. بدینصورت که اگر سهامی کمتر از ارزش ذاتی سهام خود در حال معامله باشد، درواقع ارزش بازاری کمتری از ارزش ذاتی سهام داشته و فعالان بازار در این حالت اقدام به خرید میکنند، اصطلاحاً به سهامی که کمتر از ارزش ذاتی سهام خود در حال معامله باشد undervalue میگویند و اگر سهامی بالاتر از ارزش ذاتی سهام خود در حال معامله باشد، اقدام به فروش میکنند که به چنین سهامی نیز اصطلاحاً overvalue میگویند. لذا برای سرمایهگذاران در بازار سهام، تعیین اینکه سهام بالاتر و یا کمتر از ارزش ذاتی سهام خود قیمتگذاری شده است، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین به اختلاف بین ارزش ذاتی سهام و قیمت بازار، حباب گفته میشود. این حباب میتواند مثبت و یا منفی باشد. درواقع اگر سهمی قیمت بازاری بیشتر از ارزش ذاتی سهام خود داشته باشد حباب مثبت داشته و بایستی فروخته شود درواقع چنین سهمی بهاندازه اختلاف بین ارزش ذاتی سهام و ارزش بازاری خود گرانتر قیمتگذاری شده است و اگر سهمی قیمت بازاری کمتری از ارزش ذاتی سهام خود داشته باشد، حباب منفی داشته و بایستی خریداری شود به بیان دیگر چنین سهمی بهاندازهی اختلاف بین ارزش بازاری و ارزش ذاتی سهام خود ارزانتر قیمتگذاری شده است.
مفاهیم متفاوت ارزش، قیمت و بهای تمامشده
مفهوم «ارزش» با مفهوم قیمت و بهای تمامشده متفاوت است. قیمت، مبلغ واقعی صرف شده برای تحصیل دارایی است، تعریف دیگر قیمت را میتوان رقم توافق شده برای معامله در بازار، دانست. بهای تمامشده نوعاً ارزش پولی عوامل تولید از قبیل کار، سرمایه و مدیریت است که برای خلق یک دارایی ضروری است. عبارت «او برای خانه اضافه پرداخته است» بر این دلالت دارد که بین قیمتی که فردی برای خانه پرداخت کرده و ارزشی که فرد دیگری برای آن تعیین کرده است تفاوت وجود دارد. ارزش، قیمت و بهای تمامشده مفاهیمی جداگانهاند و بهندرت دارای مبالغ پولی برابر هم میشوند.
رویکردهای ارزش گذاری
در حالت کلی رویکردهای ارزش گذاری سهام به دو دسته تقسیم میشوند: ارزش گذاری نسبی (روش ضرایب قیمت) و ارزش گذاری بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی (روش ارزش فعلی). ارزش گذاری در حوزههای مختلف علمی، بنا بر کارکرد مفهوم ارزش، تعاریف متفاوتی برای این کلمه وجود دارد
اصل سازگاری
اصل سازگاری مستلزم پیروی از همان اصل حسابداری برای ثبت تراکنشهای مالی برای حفظ ثبات است. حسابرسان بیشتر این سؤال را دارند که کسب و کارها چگونه از این اصل خاص پیروی میکنند. این اصل بر روی سازگاری روشها و سیاستهایی که در تهیه اطلاعات مالی در طول هر دوره اعمال میشود، تمرکز دارد.
این مطلب را حتما بخوانید: ارزش دفتری چیست و چگونه محاسبه می شود؟
اصل انتظاری بودن نرخها
نرخهای استفادهشده برای بازده سهامداران، بدهیها، رشد و بازده سرمایهگذاریها همگی باید انتظاری باشند و نه تاریخی، زیرا پول پرداختی برای خرید شرکت بابت جریانهای نقدی آتی و نه تاریخی است. دلیل محاسبه نرخهای تاریخی، استفاده از آنها بهعنوان معیاری برای تخمین و پیشبینی نرخهای آتی است. (در این رابطه موضوع مهمی وجود دارد و آن این است که در بازارهای مالی، سرمایهگذاران آینده را میخرند، درواقع چشمانداز یک سرمایهگذار رو بهسوی آینده است و لذا این موضوع باید در محاسبات کمی ارزش نیز بهنوعی منعکس شود.)
اصل تفکیک اقلام غیرعملیاتی
بهمنظور امکان اندازهگیری صحیح عملکرد شرکت و سازگار بودن اقلام و متغیرهای استفادهشده، اقلام عملیاتی از غیرعملیاتی تفکیک و هرکدام بهصورت مستقل ارزشیابی میشوند.
اصل اهمیت
اصل اهمیت که یک اصل محدود کننده است،بیان می کند گاهی می توان در عمل در واحد های تجاری از بکارگیری صحیح ترین روش های تئوریک حسابداری چشم پوشی کرد و روش هایی را به کار گرفت که انجام آنها عملی مقرون و متناسب با شرایط خواهد بود . با یک مثال موضوع قابل درک تر خواهد بود.
اصل جامعیت
بدین معنی که اثر درآمدی و هزینهای همه اقلام مهم صورتهای مالی باید در محاسبات لحاظ شوند. بهعنوان مثال، منابع مالی حقوق صاحبان سهام بهعنوان یک منبع مالی، همراه با هزینه بوده و باید هزینه آن در محاسبات منظور شود. همچنین این اصل بیان میدارد که پارامترهای استفادهشده در مدل باید به نحوی محاسبه و تخمین زده شوند که متأثر از تغییر در رویههای حسابداری، دستکاری، سیاستهای مدیریتی و … نباشند.