تئوری مجموعه ای مرکب از مفاهیم،تعاریف و مفروضه های به هم وابسته است که از طریق تبیین رابطه موجود میان متغیرهای خاص و در نتیجه ارائه تصویری منطقی از پدیده های مشخص،به شرح وپیش بینی آن پدیده ها می پردازد.براین اساس،هدف اصلی از تئوری در عرصه حسابداری،شرح و پیش بینی عمل حسابداری است.منظور از عبارت شرح عمل حسابداری، فراهم آوردن دلایل برای مشاهدات عینی است.به عنوان نمونه،تئوری حسابداری باید از توانمندی لازم برای شرح علت به کارگیری روشهای مختلف حسابداری(مانند روش اولین صادره از آخرین وارده در مقابل روش اولین صادره از اولین وارده برای ارزیابی موجودی کالا یا روش خط مستقیم در برابر روش نزولی برای محاسبه استهلاک) از سوی واحدهای اقتصادی،برخوردار باشد.همچنین،مقصود از عبارت پیش بینی عمل حسابداری ،ارائه تحلیلی منطقی پیرامون پدیده های مشاهده نشده ،است ; چنین پدیده هائی تنها مربوط به رویدادهای اینده نمی باشد ،بلکه دربرگیرنده رویدادهائی است که در گذشته صورت پذیرفته اما شواهد منظم و منطقی درمورد مشاهده ان ،جمع اوری نشده است.
توجه به دو مفهوم شرح و پیش بینی درعرصه تئوری حسابداری به حدی با اهمیت است که می توان تئوری حسابداری را مجموعه ای از اصول جامع و فراگیر در نظر گرفت که اولاً،چارچوبی عام برای ارزیابی روشهای موجود در حوزه حسابداری را فراهم می آورد و ثانیاً،فرایند توسعه و تکامل و دستیابی به روشها و رویه های جدید را هدایت می کند.در واقع،تئوری حسابداری به مثابه چراغ راه افراد و گروههای مختلف در قبول یا رد خط مشی های حسابداری است.با وجود این،در ادبیات نظری حسابداری تصریح شده است که دستیابی به یک تئوری جامع که توان شرح و پیش بینی تمام پدیده های اقتصادی را دارا باشد،امکانپذیر نیست.جهان پیرامون ما پیچیدگی خاصی دارد و این پیچیدگی به علت بی ثباتی و تغییر دائمی آن است.نظریه پردازان از طریق بکارگیری تئوری،سعی در شرح و پیش بینی مجموعه ای از پدیده ها دارند و از این رو تلاش می کنند تا ویژگیهای مشترک این پدیده هارا در مفروضه های خود در نظر بگیرند.حاصل چنین اقدامی کاملاً واضح و بدیهی است؛آن دسته از ویژگیها یی که میان پدیده ها جنبه مشترک ندارند،از مفروضه های نظریه پرداز حذف می شود و بدین ترتیب زمینه برای نادیده گرفتن مجموعه ای از متغییرها در تئوری و پدیدار شدن تئوری ناقص،فراهم می آید.
پیشنهاد می کنیم، مقاله رابطه میان مالکان و مدیران رامطالعه کنید
تعریف واتس و زیمرمن از تئوری اثباتی حسابداری:
واتس و زیمرمن می گویند که تئوری اثباتی حسابداری به شرح و رویه حسابداری می پردازد. این تئوری برای توضیح و پیش بینی رفتار شرکت هایی که می خواهند از یک رویه خاص استفاده کنند و همچنین شرکت هایی که نمی خواهند رویه ای مشخص استفاده کنند، به کار می رود. این تئوری درباره این که شرکت ها از چه رویه هایی باید استفاده کنند توضیحی نمی دهد.
پیش بینی رفتار شرکت ها
تئوری اثباتی حسابداری به روابط میان اشخاص مختلفی که منافع واحد تجاری را تامین می کنند، توجه دارند و چگونگی کمک حسابداری در انجام این وظیفه را توضیح می دهد. نمونه هایی از این روابط عبارتند از روابط بین مالکان (تامین کنندگان سرمایه ) و مدیران (عرضه کنندگان کار مدیریت) یا روابط بین اعتباردهندگان و مدیران شرکت.
در تئوری اثباتی حسابداری روابط مزبور مستلزم تفویض تصمیم گیری از یک طرف ( موکل ) به طرف دیگر (وکیل یا نماینده) است که از آن به عنوان رابطه کارگذاری یاد شد. تئوری اثباتی حسابداری در این فرض اقتصادی مبتنی است که اعمال اشخاص برای نفع شخصی انجام می شود و اشخاص این اعمال را برای افزایش ثروت خود به طریقی فرصت طلبانه انجام خواهند داد.