مفهوم سود در تئوری حسابداری در سه سطح مورد بررسی قرار میگیرد؛ مفهوم سود در سطح ساختار (قواعد و تعاریف)، که در این مفهوم حسابداران سود حسابداری را معیاری برای تفسیر رویدادهای دنیای واقعی (سود اقتصادی) میدانند و با انجام تجدید ارزیابی میخواهند از سود حسابداری به سود اقتصادی برسند. اما معمولا اصول و قواعد حسابداری بر مفروضاتی بنا شدهاند که ممکن است با پدیدههای دنیای واقعی یا با آثار رفتاری مرتبط نباشد.مفهوم سود در سطح انعکاسی (ارتباط با واقعیتهای اقتصادی)، که در اینجا سود بهعنوان معیار کارآیی در نظر گرفته میشود، بنابراین تمام سهامداران به ویژه سهامداران عادی به کارآیی مدیریت علاقهمند هستند.مفهوم سود در سطح رفتاری (نحوه استفاده از آن توسط استفادهکنندگان)، مفاهیم سود در سطح عمل به فرآیندهای تصمیم گیری سرمایهگذاران و اعتباردهنگان، واکنش قیمت اوراق بهادار در بازار سرمایه نسبت به سود گزارش شده، تصمیمات مدیریت درباره مخارج سرمایهای و واکنش مدیریت و حسابداران نسبت به سود مربوط است.
رابطه بین مدیریت سود و هموارسازی سود چیست؟
مهمترین هدف هموارسازی سود این است که شرکت هایی که روند مناسبی دارند و سود آنها دچار تغییرات عمده نمیشود، نسبت به شرکت های مشابه، ارزش بالاتری دارند. به بیانی دیگر هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در ابتدا و انتهای ثبت حسابداری هزینه ها و درآمدها یا به حساب گرفتن هزینه ها و منتقل کردن انها به سال های بعد، به گونه ای که موجب شود شرکت در طول چند سال مالی پشت سر هم از روند سود بدون تغییرات عمده بهره مند باشد.
در حقیقت هدف از مدیریت این می باشد که شرکت را در نظر سرمایه گذاران و بازار سرمایه با ثبات و دینامیک نمایش دهد. حفظ اعتبار یکی ازهدف های اولیه مدیریت سود است، زیرا اعتبار سبب می شود شرکت فعال و کارا به حساب آید. با کسب جایگاهی مناسب در بین رقبا و بازار سرمایه، سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شرکت، نظر بهتری داشته و شرکت از صرف هزینه های بیشتر در رقابت با سایر شرکت های مشابه بی نیاز می شود و با هزینه ی کمتر، اعتبار و وام دریافت می کند. انگیزه مهم هموارسازی سود این است که شرکت هایی که روند سود مطلوبی دارند و سود آنها تغییرات عمده ای نمی کند، ارزش بالاتری نسبت به شرکت های مشابه دارند. همچنین هموارسازی سبب می شود که ارزش سهام شرکت در بورس و جذب سرمایه گذاران در آن بالاتر رود.
مدیریت سود چیست؟
مدیریت سود (Earning Management) عبارت است از انتخاب رویههای حسابداری توسط مدیر یا انجام اقدامات مؤثر بر سود بهقصد دستیابی به یک مبلغ مشخصی از سود.
هیلی و واهلن تعریف زیر را برای مدیریت سود ارائه کردهاند: “مدیریت سود زمانی رخ میدهد که مدیر برای گزارشگری مالی از قضاوت شخصی خود استفاده میکند و این کار را باهدف گمراهکردن برخی از سهامداران درباره عملکرد واقعی اقتصادی و یا برای تأثیر در نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارد، انجام میدهد.”
از آن جایی که تهیه صورتهای مالی به عهده مدیریت واحد تجاری است، مدیریت ممکن است به دلایل مختلف اقدام به مدیریت سود کند.
بر اساس نظریههای هیلی و واهلن، تمایل به فریب سهامداران میتواند شامل محدودکردن دسترسی سهامداران به اطلاعات بهمنظور کاهش شفافیت اطلاعات باشد. شرکتها انگیزه دارند با ارائه نادرست عملکرد شرکت، سهامداران را فریب دهند؛ بنابراین با استفاده از مدیریت سود بهعنوان نتیجهای از تضاد منافع بین شرکتها و سهامداران، عملکرد صحیح را پنهان میکنند.
هموارسازی سود چیست؟
به تغییر نوسانات درآمدی هموارسازی گفته میشود، در واقع با تغییر دادن هزینه ها میتوان باعث ایجاد یک درآمد پایدار در شرکت شد که به معنای هموار سازی سود است.
هدف از هموارسازی سود:
هدف از این اقدام، کاهش نوسانات درآمدی از یک دوره به دوره دیگر به طوری که گویی شرکت دارای درآمد ثابت است. به این صورت که دورههای درآمد بالا در مقابل دورههای کم درآمد یا دورههایی با هزینههای بالا در مقابل دورههای کم هزینه هموار شود. حسابداران این کار را به روشی قانونی انجام میدهند.
دلایل هموارسازی سود:
کاهش مالیات،جذب سرمایه گذاران جدید یا بخشی از یک فعالیت تجاری استراتژیک، نمونههایی از دلایل هموارسازی سود هستند.
کاهش مالیات:
بدین معنی که هرچه درآمد کسب شده بالاتر باشد، مالیات پرداخت شده نیز بیشتر میشود. برای جلوگیری از این امر، شرکتها ممکن است کارهایی مانند کمکهای مالی به خیرین را بیشتر کنند. که این باعث افزایش هزینههای قابل قبول و در نتیجه کاهش مالیات است. تاثیرات هموارسازی سود بر کاهش مالیات در این مقاله بیشتر بخوانید.
جذب سرمایه گذاران جدید:
سرمایهگذاران به دنبال ثابت نگه داشتن سرمایهگذاری های خود هستند. اگر صورت مالی یک شرکت، سود را ناپایدار نشان دهد، ممکن است یک سرمایه گذار به خاطر ریسک و عدم اطمینان از سرمایه گذاری خود در شرکت صرفنظر کند. شرکتی که بتواند بازده مداوم را از یک سال به سال بعد نشاندهد، احتمالاً با دیدن بازده ثابت در مدت زمانی طولانیتر، سرمایهگذارانی که احساس اطمینان بیشتری میکنند را به خود جلب میکنند.
استراتژی کسب و کار:
یک استراتژی تجاری که یک شرکت میتواند هنگام سود بالا از آن استفاده کند، افزایش هزینهها است.مثلا ممکن است پاداش پرداختشده به کارمندان را افزایش دهد یا کارگران بیشتری را استخدام کند تا هزینه حقوق و دستمزد را افزایش دهد. اگر درآمد کمتر باشد، میتوانند این استراتژی را به صورت معکوس به کارگیرند. اخراج کارگران یا کاهش پاداش برای کاهش هزینهها. این حرکات نه تنها باعث ثبات درآمد میشود، بلکه به یک شرکت امکان میدهد بسته به شرایط، کارآمدتر عمل کند.
نمونه هموارسازی سود:
- تعویق درآمد در طی یک سال پر بازده؛ اگر انتظار میرود سال بعد چالشی باشد.
- تأخیر در تشخیص هزینهها در سال کم بازده؛ زیرا انتظار میرود عملکرد در آینده نزدیک بهبود یابد.
عوامل موثر بر هموارسازی سود:
عواملی مانند نوع مالکیت، نوع صنعت، اندازه شرکت، سودآوری و ملیت شرکتها بر هموارسازی سود موثر هستند. مثلا در شرکتهای خصوصی، به خاطر وجود تضاد منافع، هموار سازی سود بیشتر است.
طرفداران و مخالفان هموارسازی سود:
طرفداران معتقدند که سودهای حسابداری، پیشبینیکننده خوبی برای جریانهای نقدی آتی است. پس سودهموار شده، میتواند ارزش بازار سهام را تحت تاثیر قرار دهد. مخالفان، معتقدند این عمل باعث افشای نادرست اطلاعات مالی شده و سرمایهگذاران را از امکان ارزیابی صحیح ریسک و بازده، دور میکند.
افشای بیشتر اطلاعات، به حداقل رسیدن هموارسازی سود:
صاحبنظران معتقدند، مجاز بودن روشهای مختلف جهت این اقدام در استانداردهای حسابداری، به مدیران امکان میدهد هر کدام از روشها را با توجه به منافع خود به کار بگیرند. هر چند که در بازارهای پربازده، مدیران نمیتوانند با با این کار، سرمایهگذاران را گمراه کنند.
در واقع با افشای بیشتر اطلاعات، دست مدیریت در هموار سازی سود، به حداقل رسیده و باعث میشود استفادهکنندگان از صورتهای مالی، با آگاهی کامل تصمیمگیری کنند.