ارزیابی سهام یا ارزش گذاری سهام و تعیین ارزش واقعی سهام یا بهاصطلاح قیمت گذاری سهم از موضوعات بسیار مهمی است که در بررسی و محاسبه ارزش دارایی و سهام شرکتها و همچنین تصمیمات سرمایهگذاری حائز اهمیت است. به همین دلیل در این مقاله به مفهوم ارزش گذاری سهام و روشهای آن میپردازیم. ارزش گذاری داراییها از جمله اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی مؤثر بر تصمیمات سرمایهگذاری است. ارزش گذاری اصولی و صحیح داراییها باعث تخصیص بهینه منابع سرمایهای میشود. اتخاذ تصمیمات اصولی سرمایهگذاری و تخصیص بهینه منابع سرمایهای مستلزم ارزش گذاری سهام با استفاده از روشهای معتبر علمی است، زیرا به قیمتهای بازار نمیتوان چندان اطمینان کرد یا حداقل اینکه پدیده کشف قیمت در کوتاهمدت به علت نوسانات شدید و غیر واقعی در بازار محقق نمیشود.
روش های ارزش گذاری شرکت ها
ارزش گذاری بر پایه ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی بر این مبنا تعریف میشود که مالک هر سهم، در حقیقت مالک بخشی از جریانات نقدی است که قرار است در آینده توسط شرکت کسب شود.
این روش که مبنای مدلهای تنزیل شده جریانات نقدی یا DCF) Discounted Cash Flow) است، طی چهار مرحله انجام میشود:
- انتخاب مدل مناسب از بین مدلهای DCF یا بهعبارتدیگر تعریف کردن جریان نقدی
- پیشبینی جریانات نقدی
- انتخاب روش مناسب برای محاسبه نرخ تنزیل
- محاسبه نرخ تنزیل مناسب
ارزیابی بر اساس دارایی های شرکت
ارزش گذاری براساس دارایی های شرکت به ۶ روش زیر انجام میشود:
- ارزش اسمی سهام
- ارزش دفتری سهام
- ارزش بازار سهام
- ارزش جایگزینی سهام
- ارزش سهام بر مبنای خالص ارزش داراییها
- ارزش تصفیهای
۱- ارزش اسمی سهام
در بازارهای مالی، به ارزش صوری یک برگه سهم، ارزش اسمی گفته میشود. ارزش اسمی، از تقسیم سرمایه شرکت بر تعداد برگه سهمها به دست میآید. این ارزش در هنگام تاسیس و انتشار سهام تعیین و در اساسنامه درج میشود. به عبارت دیگر، قیمتی که در پذیرهنویسی سهام یک شرکت اعلام میشود، همان ارزش اسمی است. ارزش اسمی سهام در کشور ما برابر است با ۱۰۰۰ ریال که روی هر یک از برگه سهمها درج میشود. ارزش اسمی در سطح کلان اقتصاد با ارزش اسمی سهم متفاوت است. در اقتصاد، ارزش پولی یک دارایی در حال حاضر را، ارزش اسمی آن مینامند. در روابط سهامداران با شرکت و تعیین میزان مشارکت، تعهدات و منافع آنها، مبلغ اسمی سهم ملاک است و مبلغ واقعی در آن تأثیری ندارد.
۲- ارزش دفتری سهام
در علوم مالی ارزش دفتری (Book value) از تقسیم حقوق صاحبان سهام در ترازنامه بر تعداد سهام به دست میآید. براساس آن در صورت انحلال شرکت و پس از پرداخت تمام بدهیهای شرکت به ازای هر سهم نصیب سهامداران میشود.
در رابطه با ارزش دفتری توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:
- ارزش دفتری سهم بر پایه ارزش داراییهای ثبتی در ترازنامه است، ولی ارزش بازار سهم بر اساس ارزیابی سرمایهگذاران (خریداران و فروشندگان) از نحوه عملیات شرکت و ارزش عرفی داراییهای آن است. بنابراین به طور معمول ارزش دفتری سهام و ارزش بازار با هم برابر نیست.
- با توجه به این که داراییها هر سال مستهلک میشوند، ارزش دفتری نیز هر سال کاهش مییابد.
- در صورتی که شرکت منحل و یا ورشکست شود، ارزش دفتری بروزرسانی شده سهام، آن چیزی است که پس از تسویه به سهامداران خواهد رسید.
۳- ارزش بازار سهام
به قیمتی که از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا در بازار حاصل میشود، ارزش بازار سهام میگویند.
۴- ارزش جایگزینی سهام
یکی از اصطلاحات پرکاربرد در حوزه مالی و حسابداری ارزش جایگزینی (Replacement value) است. ارزش جایگزینی یکی دیگر از روشهای ارزیابی و یافتن ارزش ذاتی یک سهم است.
به طور کلی ارزش جایگزینی هر سهم از ارزش یک ورقه بهادار مشخص میشود. با این فرض که در زمان محاسبه ارزش سهم، قصد ایجاد شرکت را داشته باشید. به عبارت دیگر برای سنجش ارزش جایگزینی باید تمامی هزینههایی را که برای راهاندازی شرکت با شرایط کنونی دارید محاسبه و مقدار کل به دست آمده را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنید.
۵- ارزش سهام بر مبنای خالص ارزش دارایی ها
NAV عبارت است از ارزش خالص داراییهای یک شرکت و به عبارت دیگر، ارزش کل داراییهای شرکت پس از کسر بدهیها است. در این نوع ارزش گذاری سهم، ارزش روز داراییها را از بدهیها کسر و از عدد حاصل، سهام ممتاز را نیز کم میکنیم. حال عدد بدست آمده را بر تعداد سهام منتشر شده تقسیم میکنیم.
۶- ارزش تصفیه ای
در ارزشگذاری سهام به روش تصفیه باید شرکت را در حال انحلال تصور کنید. در چنین شرایطی شرکت مجبور است تمامی دارایی خود را به وجه نقد تبدیل کند و بدهیهای خود را بپردازد. برای اینکار باید ارزش روز تمامی داراییهای منقول و غیرمنقول شرکت را محاسبه کرده و مقدار دقیق بدهی را از آن کم کنید.
توجه داشته باشید که منظور از بدهی، تمامی مبالغی است که شرکت متعهد به پرداخت یا تسویه آن باشد. در ارزشگذاری سهام به روش تصفیه، شما باید انواع بدهی و تعهدات شرکت را لیست کرده و مجموع آنها را محاسبه کنید. برای مثال حقوق صاحبان سهام ممتاز را هم باید بخشی از بدهی شرکت بهشمار بیاورید. همچنین حقوق کارکنان و مدیران شرکت، از دیگر تعهداتی است که هر شرکتی ملزم به پرداخت آن است.
ارزیابی بر اساس دیدگاه سودآوری شرکت
ارزش گذاری براساس سودآوری شرکت به ۲ روش زیر انجام میشود:
- ارزش ذاتی سهام
- ارزش گذاری به روش محاسبه P/E
۱- ارزش ذاتی سهام
در این روش، قیمت عوامل اصلی و مؤثر بر ارزش سهام در نظر گرفته میشود و آن را از قیمت جاری بازار متمایز میکنند. در واقع هدف از تحلیل ارزش ذاتی سهام مقایسه آن با قیمت بازار است.
ارزش ذاتی سهام، ارزش واقعی یک شرکت یا یک دارایی است که بر پایه بررسی تمام ابعاد کسب و کار مورد نظر مانند صورتهای مالی، پتانسیل رشد شرکت و لحاظ کردن داراییهای مشهود و نامهشود انجام گرفته است. ارزش فعلی جریانات نقدی که سهام یک شرکت در آینده برای سرمایهگذاران ایجاد میکند، تعیین کننده ارزش ذاتی سهام است. در نتیجه سود مورد انتظار آینده شرکت یکی از مهمترین عوامل در تعیین قیمت است. بنابراین ارزش ذاتی سهام با توجه به نرخ رشد آینده شرکت مشخص میشود. در واقع ارزش ذاتی سهام بر مبنای هر گونه منافعی است که درآینده حاصل از منافع شرکت تعیین میشود. برای محاسبه ارش ذاتی سهام روشهای مختلفی وجود دارد که یکی از رایجترین آنها جریانات نقدی آتی سهام است.
پیشنهاد می شود مقاله سهم و سهام چیست را مطالعه کنید
۲- ارزش گذاری به روش محاسبه P/E
نسبت P/E یکی از مهمترین شاخصها برای سنجش ارزش سهام یک شرکت است که معمولا تحلیلگران بنیادی برای خرید سهام در بورس و تعیین ارزش ذاتی سهم در بورس از آن استفاده میکنند. در تعریف ساده میتوان گفت، نسبت P/E یعنی سرمایهگذار باید چقدر پول پرداخت کند تا یک ریال از سود شرکت را بهدست آورد. به عنوان مثال اگر نسبت P/E شرکتی ۵ باشد، به معنی این است که سرمایهگذاران حاضرند برای بهدست آوردن یک تومان سود، مبلغ ۵ تومان پرداخت کنند.
این نسبت مالی به روش دیگری نیز تفسیر میشود که به آن نرخ بازگشت سرمایه میگویند. با توجه به این تفسیر، اگر نسبت P/E شرکتی عدد ۵ باشد، به این معنی است که با توجه به سودی که شرکت محقق میکند، ۵ سال زمان میبرد تا اصل سرمایه فرد برگردد.
ارزیابی براساس جریانهای نقدی تنزیلی
هر تنزیل جریان وجوه نقدی هزینه سرمایه ای دارد که در واقع این هزینه سرمایه نرخی است که جهت تنزیل جریانهای نقدی آتی به ارزش فعلی استفاده می شود. در صورتی که قیمت به دست آمده از روش تنزیل جریان نقدی بیشتر از هزینه سرمایه باشد، می توان فرصت سرمایه گذاری را مناسب دانست.
این روش، شامل ۱۰ روش ارزشگذاری است که عبارتند از:
- تنزیل جریانهای نقدی آزاد با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه
- جریانهای نقدی حقوق صاحبان سهام که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهام داران تنزیل می شود.
- جریانهای نقدی سرمایه که با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه قبل از مالیات تنزیل می شود.
- ارزش فعلی تعدیل شده
- جریانهای نقدی آزاد شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار داراییها تنزیل می شود.
- جریانهای نقدی حقوق صاحبان سهام شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار داراییها تنزیل میشود.
- سود اقتصادی که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران تنزیل میشود.
- ارزش افزوده اقتصادی که براساس میانگین موزون هزینه سرمایه تنزیل میشود.
- جریانهای نقدی آزاد که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل میشود.
- جریانهای نقدی حقوق صاحبان سهام که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل شده است.
ارزیابی براساس معیارهای مقایسهای
در روشهای مقایسهای از ضرایب (قیمتی و بنگاه) استفاده میشود و به همین دلیل آنها را روشهای تحلیل ضرایب و ضرایب ارزش گذاری نیز مینامند. این روشها زمانی استفاده میشوند که استفاده از دیگر روشها مشکل باشد. به طور کلی، ضریب یا نسبت به دستهای از شاخصها اتلاق میشود که برای ارزش گذاری سهام بهکار میروند. ضرایب قیمتی از تقسیم ارزش بازار سهام بر کمیتی بنیادی از ارزش شرکت بدست میآیند. در مقابل، ضرایب ارزش بنگاه نیز ارزش بازار بنگاه (و نه فقط حقوق صاحبان سهام آن) را بر حسب معیاری بنیادین از ارزش شرکت بیان میکنند. ایده اساسی در استفاده از ضرایب قیمتی این است که سرمایهگذاران قیمت یک سهم را بر این اساس تعیین میکنند که آن سهم چقدر سود خالص دارد، چه میزان دارایی خالص دارد، جریان نقدی آن چقدر است و … .
به همین ترتیب، در ضرایب ارزش بنگاه نیز فرض میشود که سرمایهگذاران ارزش بازار کل بنگاه را برحسب سود عملیاتی، فروش، جریان نقد عملیاتی و یا معیارهای دیگری میسنجند. بدین ترتیب، تحلیلگر فرض میکند که یک نسبت میتواند به صورت معقولی به شرکتهای مختلف فعال در یک صنعت و یا یک کسبوکار تعمیم داده شود؛ یعنی وقتی شرکتها مشابه هستند، میتوان از ارزش یک شرکت به ارزش دیگری رسید. رویکرد ارزش گذاری مقایسهای بسیاری از ویژگیهای عملیاتی و مالی شرکت را در یک عدد خلاصه میکند؛ کمیتی که میتواند با ضرب شدن در شاخصهای مالی شرکت مورد بررسی ارزش شرکت یا ارزش سهام آن را به دست دهد. در روشهای ارزش گذاری مقایسهای معمولاً از ضرایب صنعت مورد فعالیت شرکت (و نه فقط یک شرکت) برای استفاده میشود.
بنابراین، ابتدا شرکتهای مشابه با شرکت مورد بررسی شناسایی و ارزش بازار هرکدام محاسبه میشود. سپس، ضرایب موردنظر هرکدام محاسبه و با استفاده از یک شاخص کلیدی نظیر میانگین یا میانه استاندارد میشود. این مقدار استاندارد در کمیت مورد بررسی در شرکت موردنظر (ارزش سهام یا بنگاه) ضرب و ارزش موردنظر تعیین میشود.
دو رویکرد در استفاده از روشهای مقایسهای برای ارزش گذاری معمول است:
- استفاده از دادههای تاریخی که اصطلاحاً ضرایب پسرو را به دست میدهند.
- استفاده از دادههای پیشبینیشده که ضرایب پیشرو را به دست میدهند.